تکنولوژی و سکس در نوجوانان

ارسال شده توسط پریستار


آخرین باری که ایران بودم با توجه به سالها دور بودنم از ایران پدیده جدیدی که برام خیلی قابل توجه بود استفاده از تلفن موبایل توسط نوجونا به شکل خیلی وسیعی بود. این وسعت استفاده از تلفن موبایل رو بجز در ترکیه (که انصافن قابل مقایسه با ایران نبود) درهیچ جای دیگه ندیده بودم. تلفن موبایل در واقع به شکل وسیله ای برای تفریح و سرگرمی، انتقال اخبار، برقراری ارتباط و... به طور خلاصه می تونم بگم حرف مشترک بین نوجونا بود. کافی بود که نگاهی به دور و برت می نداختی تا ببینی که سر هر کوچه و گذری، گوشه هر پارکی، گوشه دنج هر بازارچه ی ... چند تا نوجون موبایل بدست دور هم جمع شدن و فارغ از دنیای اطرافشون در دنیای خودشون غرقند. این سؤال ذهنم شده بود، دلیل این وسعت استفاده چی می تونه باشه؟ دنیای نوجوانی و تکنولوژی، محدودیت و نا کافی بودن امکانات تفریحی، و یا ...؟؟


پیشا پیش گفته باشم با آوردن مطلب زیر اصلن قصد ندارم مسائل مربوط به نوجونای آمریکایی رو (با توجه به محیط و شرایط رشدشون) با نوجونای ایرانی مقایسه کنم.
" ازهرپنج نوجوان آمریکایی یکی شون "Tech Sex " داشتن" . این عنوان مطلبی ست که توسط کمپین پیشگیری از بارداری نوجوانان در آمریکا انتشار یافته.
در این مقاله آمده که:
از هر پنج نوجوان آمریکایی یکی شان تصویر لخت یا نیمه لخت از خودش را برای کسی ایمیل یا از طریق تلفن موبایل ارسال کرده است. همینطور دو برابر تصاویر ارسالی، مطالب و پیامهای محرک سکسی فرستاده اند. کمپین مربوطه در این مقاله با اشاره به اینکه این پدیده جدید "Tech Sex " باعث افزایش نگرانی افراد بزرگسال شده نشان می دهد که تبادل مطالب و تصاویر سکسی امکان برقراری ارتباطات سکسی (فیزیکی) در بین نوجوانها را بیشتر از 38% افزایش میدهد. همچنین سه نفر از هر ده نوجوانانی که مطالب و تصاویر سکسی را مبادله می کنند، توقع برقراری ارتباط با طرف مقابلشان را دارند. این مقاله در نتیجه گیری اش از تحقیقات کمپین با ارائه آمار و ارقام مربوط به بارداری نوجوانان سعی در نشان دادن نقش این پدیده نوین هم دارد. طبق این گزارش در آمریکا اگر چه آمار کنونی میزان بارداری نوجوانها را یک سوم میزان بارداری نوجوانان در سال 1990 نشان می دهد ولی در مقایسه با سایر کشورها ،( از هر 1000 بارداری) آمریکا با 41، انگلیس با 27، کانادا با 14، ژاپن با 6 و هلند با 5، همچنان میزان بارداری در میان نوجوانان آمریکایی بالاست.


با توجه به وسعت بالای استفاده از تلفن موبایل در بین نوجونای ایرانی ای کاش امکان تحقیق و بررسی در این زمینه وجود داشت، تا شاید می شد توضیحی برای استفاده وسیع، نقش و بازتاب استفاده این تکنولوژی رو در زندگی نوجوان ارائه داد.

راستی به نظر شما ما حالا علمی بنام Tech- Sexology داریم یا که می ریم که در آینده ی نزدیکی داشته باشیم. بنظر می آد که عرصه علمی وسیع و جالبی باشه.



از دست داده ام حافظه ام را، با ارزشترین چیزی که در زندگی داشتم

ارسال شده توسط پریستار

نمی دونم تا حالا براتون پیش اومده که با بیماران آلزایمری باشید، بیماریی که به نظر من برای اطرافیان بیمار بحدی آزار دهنده ست که آرزو می کنند ای کاش راهی بود برای فراموش کردن فراموشی لاعلاج عزیزشان. من بیشتر از چهار سال با بیماران آلزایمری در هر یک از فازها یا مقاطع سه گانه بیماری کار کرده ام. مرکزی که من در آن کار می کردم سی و شش بیمار آلزایمری داشت که در سه طبقه جداگانه یک ساختمان قرار داشتند، در هر طبقه از دوازده بیمار نگهداری می شد. یکی از طبقات فقط زن بودند و دو طبقه دیگر مختلط. هر یک از این بیماران ماجراهای منحصر بفرد و خاص خودشون رو داشتن. یکی شون که هشتاد و سه سال داشت دوست پسری داشت که هر روز ساعت پنج عصر با ویلچیرش به دیدنش می اومد، تا اینکه دوست پسرش (البته دوست پسرش آلزایمر نداشت) بدلیل نارسایی قلبی در بیمارستان بستری شد، و طفلکی پیرزن عاشق ما هر روز ساعت پنج عصر روبروی آسانسور می ایستاد و می گفت "منتظر کسی ام ولی نمی دونم کی؟" کسی که دیگه هیچوقت نیومد و عاشق پیشه ی بخش ما در انتظار کسی که نمی دونست کیه بعد از یک ماه دیگه از خواب بیدار نشد و تابلوی چوبی که دوست پسرش بر سر در اتاقش به یادگار گذاشته بود، برای بخش ما به یادگار گذاشت تا به یاد داشته باشیم که این عزیزان با ارزشترین چیزی رو که در زندگی داشته اند، از دست داده اند: "حافظه شان را" .

آلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس ها و اسم ها آغاز می شود و کم کم تا آنجا پیش می رود که فرد حتى راه بازگشت به خانه را فراموش می کند.

در سال ۱۹۰۶ میلادى آلویس آلزایمر پزشک آلمانى پس از ۲۰ سال تحقیق توانست تعریفى علمى از این بیمارى ارائه دهد. این بیمارى براى قدردانى از یک عمرتحقیق آلویس آلزایمر،«آلزایمر» نامیده شده است. آلزایمر که به بیمارى پیرى معروف است در واقع چیزى بیشتر از یک فراموشى ساده است.

اطلاعات بیشتر...


اعترافات سبز

ارسال شده توسط پریستار

با تشکر از آزاده عزیز که من رو به اعترافات سبز فضای وبلاگستان دعوت کرده، با اجازه تون برای شروع می خوام از شاملو کمک بگیرم هرچند که پیام اصلی شعر چیز دیگه ایست.
"..... وزمين، هم ازآن‌گونه در سخن بود:
ــ به‌تمامي از آن ِ تو بودم و تسليم ِ تو، چون چارديواری‌ خانه‌ی ِ
کوچکي.
تو را عشق ِ من آن‌مايه توانايي داد که بر همه سَر شوی. دريغا، پنداری
گناهِ من همه آن بود که زير ِ پای تو بودم!
تا از خون ِ من پرورده شوی به دردمندی دندان بر جگر فشردم
همچون مادری که درد ِ مکيده شدن را تا نوزاده‌ی دامن ِ خود را
از عصاره‌ی جان ِ خويش نوشاکي دهد.
تو را آموختم من که به جُست‌وجوی سنگ ِ آهن و روی، سينه‌ی ِ
عاشق‌ام را بردری......"

به طور کلی من از انرژی بیش از حد نیازم یا بهتر بگم بیش از حقم استفاده میکنم.
موقع مسواک زدن، ظرف شستن، دوش گرفتن، و حتا وقتی که به گلدونا آب می دم زیاده روی می کنم. یه کتری بزرگ دارم که همیشه پر آبش می کنم و رو گاز می ذارم که چی بشه؟ که یه لیوان چایی درست کنم. همیشه لیوانم رو پر آب می کنم که بیشتر از نصفش رو دور می ریزم.

از اونجایی که روشنایی رو خیلی دوست دارم مصرف برقم هم بالاست

کاغذ زبون بسته رو که دیگه نگین دستای خیسی که با دو برگ دستمال حوله خشک می شه برای من همیشه چهار تا پنج برگه.
و اما سرمایی هم که تشریف دارم به جای پوشیدن دو تکه لباس اضافی دمای هوای خونه رو اضافه می کنم

از بچگی عاشق بالا کشیدن از درخت و آویزون بودن به شاخه درختا بودم که می دونید حاصلش چی می تونه باشه
همیشانه عاشق حیاط شستن و مخصوصن در خونه رو شستن بودم (اگه تو شهرای کوچک زندگی کرده باشین می دونین منظورم چیه، از سر کوچه تا ته کوچه)، و این یعنی مصرف بیش از حد آب (البته سالهاست که از این لذت محرومم)
اگر چه ایمان دارم که نیاز به تجدید نظر در خیلی از رفتارهای محیط زیستی م دارم، ولی صادقانه حالا که به گوشه ی از رفتارهای خودم به این شکل اشاره کردم کم کم دارم دچار تناقض نسبت به رفتارهای خودم می شم به همین خاطر می خوام که به نکات مثبتم تو این زمینه هم اشاره ی داشته باشم (این مفهومش فرار نیست)

همیشه دنبال خرید لباسهای هستم که نیازی به اتو کردن نداشته باشه البته دلیل اصلی ش تنبلی و تنفر از اتو کشیدن ولی خب...

زباله های قابل باز یافت رو جدا می کنم، بماند که همین امروز بدلیل برف و یخبندان قادر به باز کردن در جعبه های مخصوص زباله های قابل باز یافت نشدم و مجبورشدم همه ی آشغالا رو یه جا بندازم
تو بیمارستانای اینجا قانونه که وقتی وسایل یکبار مصرف به اتاق بیمار برده می شه حتا اگه مصرف نشه همونجا باید بمونه تا زمانی که بیمار مرخص می شه(این قانون شامل اتاقهای ایزوله و غیر ایزوله می باشد) و وسایل
مورد نظر برای بازیافت (اگه قابل بازیافت باشن) به مراکز مخصوص فرستاده می شن، در غیر اینصورت راهی آشغالدونی می شن و می دونین که وسایل بیمارستانی به شدت آلوده کننده محیط زیست هستن. به همین خاطر من همیشه قبل از اینکه بخوام کاری برای بیمارام انجام بدم و وسیله ی با خودم داخل اتاق ببرم اول اتاق بیمارام رو کنترل می کنم که چه وسایلی دارن و به چه چیزای دیگه احتیاج هست. کمی وقت گیره ولی می ارزه

به بیمارام به محض اینکه بستری می شن لیوانهای مخصوص می دم که مجبور به استفاده از لیوانهای یکبار مصرف نشن

بطور کلی سر کار از لیوان یکبار مصرف استفاده نمی کنم، چه موقع خرید چای (قهوه دوست ندارم) و چه موقع آب خوردن حتمن از لیوان خودم استفاده می کنم،

سیگار نمی کشم، شاید خنده دار باشه ولی می دونین که سیگار آلوده کننده ی قهاری ست

تو آپارتمانم همیشه گل و گیاه دارم که خیلی دوستشون دارم موقع آب دادن گلبرگاشون رومی بوسم و ازشون به خاطرزنده بودن و زیبایی شون تشکر می کنم
و ...

زمین عزیز عاشقانه دوستت دارم و از اینکه اینچنین سخاوتمندانه فرصت زندگی کردن رو به ما دادی سپاسگذارتم.
اینجا با الهام از پیام معروف مارکس می شه گفت که در این زمینه هر کسی تعبیر و نظر خاص خودش رو داره ولی نکته اصلی" تغییر" است.

The philosophers have only interpreted the world in various ways. The point however is to "change" it.
Karl Marx